جوک و اس ام اس

آخرین جوک های روز

جوک و اس ام اس

آخرین جوک های روز

جوک های سری 2

       غضنفر رفته بوده تماشای مسابقه دو و میدانی، وسط مسابقه از بغلیش میپرسه: ببخشید، اینا واسه چی دارن میدون؟! یارو میگه: برای اینکه به نفر اول جایزه میدن. غضنفر یوخده فکر میکنه، میپرسه: پس بقیشون واسه چی دارن میدون؟!!

 

       ترکه میمیره، اون دنیا در حینی که داشتن به حساب کتاباش رسیدگی میکردن میره پیش جبرئیل، میگه: من از خدا یک سوال واجب دارم، میشه برم بپرسم؟ جبرئیل میگه: باشه، برو طبقة بالا در سمت راست، سوالت رو بپرس، زود برگرد. ترکه میره طبقة بالا، در رو باز میکنه، میبینه خدا پشت یک میز نشسته داره با یکی از فرشته‌ها به حسابای مردم میرسه. خلاصه سلام میکنه میره جلو، میگه: خداجان، الهی گربان او بزرگیت بشم من، الهی فدات بشم... چرا تو دنیا این همه ترک آفریدی؟! بری تو آذربایجان همه ترکند، بری تهران پر ترکه، بری بلوچستان، بری شمال، بری جنوب، غرب، شرق، بازم ترک پیدا میشه... بری آلمان بازم ترک پیدا میشه، بری کانادا، بری آمریکا بازم ترک پیدا میشه... بری کرة ماه بازم ترک پیدا میشه!! آخه خداجان، واسه چی اینقدر ترک آفریدی؟!! خدا یکم ترکه رو نگاه میکنه، به معاونش میگه: اصگر ببین این چی میگه بابا... هی وگت مارو میگیرند!!!

 

       یارو تو انتخابات کاندید میشه، بعد که رایها رو میشمرن، میبینه سه تا رای آورده. شب میره خونه، خانومش در جا یکی می‌خوابونه تو گوشش، میگه: میدونستم پای یک زنه دیگه هم وسطه!

 

       غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرغون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: ‌اون دفعه با فرغون بردم، چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد !

 

       غضنفر داشته بالای یک ساختمون پنجاه طبقه کار میکرده، یهو یکی ازون پایین داد میزنه: هوی اصغر!خونتون آتیش گرفته،زن و بچت سوختن،مردن! غضنفر هم میگه: دیگه این زندگی برای من معنی نداره، خودشو ازون بالا پرت میکنه پایین. همینجور که داشته میافتاده، یهو به خودش میگه: اِااه.. من که بچه ندارم! دوباره یخورده میره، یهو میگه: اِاِاه.. منکه زن ندارم! میرسه نزدیکای زمین،میگه: اِاِااه..! منکه اصغر نیستم!

 

       غضنفر سوار یه خره عکس میگیره. عکس رو میفرسته برای مادرش، زیر عکسه مینویسه: سلام بر ننم، بالایی منم!

 

       غضنفر دو تومنیش میفته تو جوب، یه پنج تومنی از تو جوب ور میداره، سه تومن میندازه تو جوب!

 

       غضنفر داشته میرفته ماشین بخره، زنش ازش میپرسه: داری کجا میری؟ میگه: دارم میرم ماشین بخرم. میگه: ایشاالله بگو. غضنفر میگه: برو بابا دلت خوشه! ماشین خریدن که ایشاالله گفتن نداره. از قضا میره تو راه پولشو میدزدن. دست از پا دراز تر بر میگرده خونه، در میزنه. زنش میگه: کیه؟ میگه: ایشالله منم!

 

       غضنفر نشسته بوده تو تاکسی که یک زنه خیلی چاق سوار میشه. غضنفر برمیگرده به زنه میگه: میبخشید خانم، اسم شما چیه؟ زنه با عشوه میگه: غنچه! غضنفر میگه: وای تو باز بشی چی میشی؟!

 

       یه جشنواره شکار بوده تو جنگلهای آمازون. یه آمریکاییه بوده، یه انگلیسیه با یه ترکه. آمریکاییه میره چند تا خرگوش و گوزن میزنه، انگلیسیه هم میره چند تا آهو و خرگوش و یه چند تا حیوون دیگه میزنه. نوبت ترکه میرسه، میره دو تا خرگوش میاره، بهش میگن: چی شد، فقط همین دو تا رو زدی؟! میگه: نه، والله من چند تا دونتشوت هم زدم اما خیلی بزرگ بودن نتونستم بیارمشون. میگن: دونشوت دیگه چیه؟ این چه نوع حیوونیه؟! ترکه میگه: والله منم نمیدونم، امایه حیوونایی وایساده بودن هی میگفتند:Don't shoot, Don’t shoot !

 

       غضنفر واستاده بوده دم ترمینال میخواسته بره شمال. خلاصه یک سواری گیر میاره، همینکه سوار میشه، آرم بنزه توجهشو جلب میکنه. از راننده میپرسه: آقای راننده، میبخشید این یارو چیه؟ رانندهه میگه: این آرمشه. غضنفر میگه: آرم چیه، فحشه؟! میگه: نه بابا، این سمبلشه، نشونه ماشینه. ترکه: میگه: آآهان! پس نشونشه، فهمیدم! خلاصه راه میفتند. همینجوری که داشتن تو جاده میرفتن یه دفعه یه پیرمرده و خرش میان وسط جاده. راننده با هزار بدبختی ردشون میکنه و میگذره، بعد بر میگرده تو آینه نگاه میکنه میبینه خره یه ور پرت شده پیرمرده هم یه ور. میگه:اِه! من که نزدم بهشون؟ غضنفر میگه: برو بابا! نشونشه، نشونشه! اگه من درو باز نکرده بودم که نمیخورد بهشون!

 

       غضنفر زنش حامله بوده، نگاه میکنه به شکم زنش، میگه: خانم جان این چیه؟میگه: بچه ست. میگه: دوستش داری؟ میگه: آره خوب، معلومه. میگه: پس چرا قورتش دادی؟!

 

       غضنفر ده هزار تومن تو جیبش بوده میخواسته بره عرق بگیره. تو راه نیرو انتظامی رو میبینه، پولا روپرت میکنه تو جوب فرار می کنه!

 

       غضنفر چراغ علاالدین پیدا میکنه، شروع میکنه تمیز کردنش که یه دفعه غوله از توش در میاد و میگه: من غول چراغم هرچی میخوای آرزو کن تا برات برآورده کنم! غضنفر میگه: برو قدس رو آزاد کن! غوله میگه: بابا دمت گرم! ما رو با این اسرائیلیا در نیانداز، اینا خطرناکن، بمب اتمی دارن، آمریکا پشت سرشونه، سر جدت یه چیز دیگه بگو! غضنفر یکم فکر میکنه، میگه: باشه، منو آدم کن! یهو غوله شروع میکنه بند و بساطش رو جمع جور میکنه که بره، غضنفر بهش میگه: هوی! کجا داری میری؟! میگه: قربونت! میرم همون قدس روآزاد کنم!

 

       یک بابایی رو میخواستند تو آذربایجان اعدام کنند. بهش میگند: چون تو اینجا غریبه هستی و مهمان ما به حساب میای، ما بهت یک تخفیف میدیم، تو حق داری نوع مرگت رو انتخاب کنی. یارو هم اتاق گاز رو انتخاب میکنه. خلاصه میگیرند میبرنش تو یه اتاقی، یارو نگاه میکنه میبینه اتاقه سقف نداره! میزنده زیر خنده، میگه: هِهِه! اتاق گاز ترکا رو ببین! ترکا بهش میگن:بخند! وقتی کپسولای گاز افتادند رو سرت، اونوقت میفهمی!

 

       ترکه و اصفهانیه و تهرانیه رو میخواستن اعدام کنند. به تهرانیه میگن: چه جور میخوای اعدامت کنیم؟ با گیوتین؟ یا تیربارانت کنیم؟ میگه: با گیوتین. میان اعدامش کنن، یه دفعه وسط راه گیوتین گیر میکنه و پایین نمیاد. می گن قسمت تو این بوده، خدا نمی خواسته تو کشته بشی، آزادش می کنن. از اصفهانیه می پرسن تورو چه طور اعدام کنیم ؟ می گه منم با گیوتین. این بار هم موقع اعدام گیوتین گیر میکنه، اصفهانیه هم بخشیده می شه. نوبت ترکه می رسه. ازش می پرسن شما رو چه جوری اعدام کنیم ؟ می گه : والا گیوتین که خرابه، منو تیرباران کنید !!!

 

       غضنفر مجری مسابقه بیست سوالی میشه، یارو ازش میپرسه، جانداره؟ میگه: نه. میپرسه: تو جیب جا میشه؟ غضنفر کلی فکر میکنه، بعد میگه:تو جیب جا میشه ولی مواظب باش جیبت ماستی نشه!

 

       غضنفر تو مانور شرکت میکنه، اسیر میشه!

 

       تریاکیه پیغامگیر میخره، پیغامشو میذاره: هَشتم... ولی خَشتَم!

 

       غضنفر زمین میخوره، برای اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد