یکی به پسرش می گه می خواهم برایت زن بگیرم. پسر می گه نه حالا باشه...
میگه: دختر بیل گیتسه ! نمی خواهی؟ پسر لبخند میزنه و میگه: باشه! بعد میره پیش بیل
گیتس و می گه:دخترتو عروس نمی کنی؟ می گه نه! میگه: پسر من معاون رییس جمهوره ها !
بیل گیتس لبخند می زنه و میگه:باشه! بعد میره پیش رییس جمهور میگه: معاون نمی خوای
! میگه نه ! میگه: اگه داماد بیل گیتس باشه چطور ! رییس جمهور لبخند می زنه و میگه:
باشه!
حیف نان میخواست سواره گاوش بشه گاوه مو مو میکرده حیف نان میگه خفه شو
اول مو بعد تو!
یه خانمی 13قلو حامله بوده. 9ماه میشه ولی بچه هاش به دنیا نمیان میره
دکتر و با نگرانی میگه اقای دکتر چرا من بچه هام به دنیا نمیان؟ دکتر سونوگرافی می
کنه توی مانیتور می بینه که از 13 تا بچه 12 تا دخترهستند و1نفر آنها پسر. و پسره دستش
رو گذاشته رو شکم مامان و می گه جون داداش اگه بزارم کسی لخت از اینجا بره بیرون!
دعای ورود به تونل رسالت: نحمدک الله بنعمت افتتاح هذه التونل و نشهد
ان هذا الافتتاح بعد من تسعه سنین، هو معجزة وقع بید الابیضاء عبدک الکار درست المحمد
الباقر القالیباف (دامةقالیه) من البلد المشهد المقدس. اللهم نرید ان لا ریز سقفه
اقلا بعد ثلاثه سنین و نمیل ان لا نقف فی اوله و وسطه و آخره. اللهم اغفر ذنوبنا و
ذنوب طراح هذه التونل. و بحق هذه، اللهم عجل فی الاتمام البرج المیلاد فهو کما مثل
المیخ فی عین شهرنا و مثل السیخ فی حلق!
خبرنگار از برانکو می پرسه: آقای برانکو تاکتیکتون چی بود که تو جام جهانی
اینقدر خوش درخشید؟...... تاکتیکمون؟!!.... حمییییید جوک ترکی:
حیف نان با صورت باند پیچیده میاد تو خیابون. رفیقش میگه چرا اینقدر به
صورتت باند پیچیدی؟ حیف نان میگه داشتم اتو می کردم تلفن زنگ زد بجای گوشی تلفن اتو
رو گزاشتم دم گوشم. رفیقش میگه پس اونور صورتت چی شده؟ حیف نان میگه تا اتو رو گذاشتم
زمین تلفن دو باره زنگ زد!
دختره به دوست پسرش میگه تو بعد از ازدواج هم منو اینقدر دوست خواهی داشت؟؟؟
پسره میگه: اگه شوهرت گیر نباشه آره!
حیف نان جلوی دبیرستان دخترانه میافته تو جوب! واسه اینکه ضایع نشه میگه:
هر کی منو در آورد مال خودش!
وقتی که بچه بودم هر شب دعا میکردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد. بعد
فهمیدم که اینطوری فایده ندارد. پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدا مرا ببخشد!
تهرانیه میره خواستگاری پدر دختره میپرسه خونه داری؟ میگه نه.ماشین داری؟
میگه نه. کار داری؟ نه.پدر دختر شاکی می شه می گه پس چی داری؟ تهرونیه می گه: پشت مو
رو داشته باش!
حیف نان کارخونه امامه سازی می زنه درشو می بندن می رن تحقیق می کنن می
گن تو که کارت خوب بوده چرا بستن کارخونتو؟ می بینن رو امامه ها مارک نایک می زده!
حیف نان شهردار می شه، صبح زود برای افتتاح پروژه ساختمانی می ره عصر
می شه...شب می شه...ولی خبری ازش نمی شه. نصفه شب خاک آلود و خسته می ره خونه. زنش
می پرسه: کجا بودی تا این وقت شب؟ حیف نان می گه: والله موقع کلنگ زدن، مردم تشویقم
کردن، منم یواش یواش بدنم گرم شد و زیر زمینش رو کندم!!!
حیف نان نشسته بوده سر جلسه کنکور. خلاصه سؤالها رو پخش می کنند و حیف
نان هم اول یک پنج دقیقهای مبهوت به سؤالا خیره می شه، بعد یک پنج تومنی از جیبش درمیاره
شروع میکنه تند تند شیر یا خط کردن و پاسخ نامه رو پر کردن. بعد 40-50 دقیقه ممتحن
میبینه حیف نان خیس عرق شده، هی داره یک سکه رو میندازه بالا، زیر لب فحش میده. میره
جلو میپرسه: داری چیکار میکنی؟ حیف نان میگه: همه سوالا رو جواب دادم، دارم جوابامو
چک می کنم!
حیف نان داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد یکی دیگه رد می شه میگه عجب
خر باهوشی، حیف نان میگه زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم!